این داستان چگونگی پرواز کلکا پانکین به برزیل است و اینکه چگونه همسفر او پتکا یرشف به هیچ چیز اعتقاد نداشت. بعضی وقتها، آدمها برداشتهای متفاوتی از یک چیز، دارند، مثلاً همه به یکجا نگاه میکنند، اما هرکس چیز متفاوتی میبیند. کلکا و پتکا هم همینطورند.
الا می گوید همراه دوستش، بنگاه به برزیل سفر کرده است. شاینا اژه ای حرف او را قبول ندارد. بعضی وقت ها، آدم ها برداشت های متفاوتی از یک چیز دارند مثل همه یک جا نگاه می کنند. الما هر کس چیز متفاونی میبیند گنگا و پنگا هم همین طورید
سفرهایی هستند که به خاطر مسیرشان دوستشان داریم که به خاطر مقصد یا جایی که قراراست برویم داستان این سفر هم همین طور است. انتظار دارید چه چیزهایی ببینید و به کجا پرسید؟
دانیل خارمس، نویسنده روسی نزدیک به صد سال پیش این داستان را نوشت است. داستانی که هنوز تازه و خواندنی و المتبخش است.