اینجا هم خیلی میخندید و هم خیلی حرص میخورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا میکنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش کلوئه و کوین حسابشان را میرسد. ضمناً آنژل عاشق لباس صورتی، آبنبات، ماست لیمویی و مَشویو عروسک شیرش است و از دوستی با کوین لذت میبرد، البته اگر برادرهای وحشیاش بگذارند...!
هری کلهچکشی از خاندان کوسههای سرچکشیِ دریاهای عمیق است؛ البته که هری ترجیـح میدهد یک کوسهی سفید بزرگ یا کوسهببر یا هر چیز دیگری باشد بهجز خودِ کلهچکشیاش!...
پرپرهکدو هیچکس و هیچچیز یادش نمیآید، حتی اسم خودش را. برههای آقافرخ او را دمِ صبح، کنار رودخانه و لابهلای علفها پیدا کردهاند و آقافرخ دوروبرش چند تا ردپای پلنگ دیده است. حالا پرپرهکدو مجبور است تا پیداشدن پدر و مادرش با یک پیرزن خسیس و تنها توی کلبهای جنگلی زندگی کند...