کتاب هرگز انتظارش را نداشت

هیچ کس مثل شاری لاپنا نمیتواند اضطرابهای پنهان و بدگمانیهای خاموش زندگی روزمره را آشکار کند. او در رمان تازه اش بار دیگر خوانندگان را به دل کابوسی میبرد که پشت درهای بسته یک خانه مدرن شکل میگیرد.
برایدن و سم زندگی کاملی دارند شغلهای پردرآمد آپارتمانی شیک در برجی لوکس دوستانی نزدیک و دختری که همه چیزشان به او وابسته است زندگی ای که در نگاه اول بی نقص به نظر می رسد.
اما یک تماس تلفنی ساده همه چیز را به هم می ریزد برایدن که قرار بود آن روز در خانه کار کند دخترشان را از مهدکودک تحویل نگرفته است سم نگران به مهد میرود و همراه دخترشان به خانه باز میگردد در پارکینگ زیرزمینی خودروی برایدن پارک شده است. درون آپارتمان لپتاپ او هنوز روشن است تلفن همراه و کلیدها در جای همیشگی اند... اما برایدن هیچ جا نیست انگار بدون هیچ ردپایی محو شده است.
پرسشها یکی پس از دیگری سر بر می آورند چگونه ممکن است کسی از خانه خودش ناپدید شود؟ آیا او اصلاً از ساختمان بیرون رفته است؟ با هر دقیقه ای که میگذرد، چهره به ظاهر آرام این زوج ترک بر می دارد گذشته شان پر از شکاف میشود. برج لوکسشان کمتر امن به نظر می رسد و دوستان و همسایه ها دیگر آن قدرها قابل اعتماد نیستند.
شاری لاپنا نویسنده پرفروش نیویورک تایمز و خالق زوج همسایه در این رمان پرتعلیق نشان میدهد که هیچ کس از رازهایی که پشت درهای بسته پنهان است. در امان نیست.