هوانگ با نگاهی انتقادی به کلیشههای رایج درباره «زنان شرقی مطیع» و «شرقیهای مرموز»، روایتی پیچیده درباره روابط میان شرق و غرب میسازد. او در یادداشت خود اشاره کرده که ایده اصلی این نمایشنامه بر اساس یک خبر واقعی که در روزنامه چاپ شده، به ذهن او خطور کرده است.
دیگر آرزویی برایم نمانده تنها سوالم که بی جواب مانده آن است که تو با این عظمت چگونه در این چراغ کوچک جا میشوی چگونه تو به درون چراغ راه پیدا کردی چگونه میتوانی آرزوهای اربابانت را برآورده کنی من دلم میخواهد جای تو باشم .