«استاد پنهان» عنوانی بود که بورخس به آدولفو بیوئی کاسارس داد، کسی که درواقع شاگرد او بود. بورخس همچنین یکی از رمان های بیوئی با نام ابداع مورل را «نمونهی کامل و معاصر ژانر فانتزی یا جادویی» نامید، اگرچه بعدها
اکتاویو پاز، شاعر نامدار
مکزیکی، درونمایه های داستانی این نویسنده را بیشتر هستی شناسانه دانست تا فانتزی. شاید بهتر است آثار بیوئی کاسارس را در محدوده ای فراخ تر نشاند، محدودهای شبیه به بینا ژانری، چراکه علاوه بر ماجرا و معما و ساختار فانتزی، همواره عناصر و لایه های دیگری در داستان های او بروز می کنند: روان شناسی، دغدغه های رایج بشری، عشق، روابط انسانی، فاجعه، آسیب های اجتماعی و وهم. آدولفو بیوئی کاسارس در 1914 در بوئنوس آیرس متولد شد و در نوشته های اولیه اش تحت تأثیر
سوررئالیست ها بود، و نوشتار غیرارادی و بی نظم آن ها، اما پس از آشنایی با بورخس توجه اش به استحکام روایی جلب شد، خصوصیتی که در ساختار متناقضنمای رمان هایش نمودی چشمگیر دارد. ماجرای رمان نقشهی فرار در نقطه ای پرت اتفاق می افتد، در سه جزیرهی کوچک و نزدیک به هم. راوی متوجه وضعیتی عجیب می شود و ما را با خود وارد هزارتویی وهم آلود می کند.