پرستی ناگزیر و بنیادین در این بیست آن است که چرا خواجه سخنوران روشن بین شگفتی آفرین در آن گناه را روا دانسته است. پاسخ این پرسش که حافظ خود نیز در بیت از آن یاد کرده است.
آنجه در شرح اورستیا خواهیم دید تقابل عاطفه و عقل است. دریفوس عقل را سرد و کلّی و منتزع و منفصل میانگارد و آن را به نظارهگری ربط میدهد. در مقابل، عاطفه گرم و جزئی و انضمامی و درگیر است و به استغراق هستی پیوند میخورد...