میزس و همسرش در اوایل اقامتشان در امریکا زندگی دشواری داشتند و در گیرودارِ همین اوضاع دشوار و پریشانی و دربهدری بود که میزس مشغول نوشتن خاطراتی شد که در کتاب «تاریخنگار زوال» میخوانید.
خصومت برلین نسبت به آرنت و بدگمانی و سوء ظن آرنت نسبت به برلین چطور ایجاد شد؟ کی هیروتا در این پژوهش خواندنی به سراغ زندگی و آثار این دو نظریه پرداز سیاسی رفته است تا برای نخستین بار داستان منازعه دو تن از مهم ترین متفکران قرن بیستم را بکاود.
کتاب داستان ژلتکوف، یک کارمند تلگراف معمولی را روایت میکند که عمیقاً عاشق پرنسس ورا شینا، زنی از طبقه بالای جامعه، میشود. این عشق یک طرفه، اگرچه برای ورا در ابتدا آزاردهنده است، اما برای ژلتکوف مقدس و تغییرناپذیر است.
اگر بتوانیم به کمک هم افراد دیگری را هم پیدا کنیم که این حقیقت مهم را درک کنند و بر مفهوم انسانیت تأکید داشته باشند آن گاه قادر خواهیم بود جهان را به مکانی بهتر برای زیستن تبدیل کنیم.
خواننده در نخستین قرائت از تنوع عجیب کنشها، شخصیتها و روابط گیج میشود،او از کنش استنباط کلی ندارد اما ظاهراً ترکیبها، ارتباطها روشنی و روابط داستانی را در نظر دارد.