مولانای مهربان نه فقط در دورهای که میزیست مرکز دانایی و محبت و شفای روح بود؛ بلکه کلام او امروزه هم در بین تمام انسانها با هر دین و مذهب و قومیتی محبوبیت خاصی دارد و بر جان مینشیند و دردها را التیام داده و روح را به آرامش میرساند.
مردی از دوران کودکی آرزو داشت زبان حیوانات را بفهمد، او پس از سالها به نزد حضرت موسی (ع) رفته و از او خواست به درگاه خدا دعا کند تا آروزی او برآورده شود؛ پس از مدتی بر اثر اصرار فراوان مرد، خداوند به واسطۀ حضرت موسی (ع) به او گفت که تنها زبان خروس و سگ را خواهد فهمید. مرد بسیار شاد شد....
این داستان زیبا تلاش دو گروه انسان ها را در زندگی باز می نماید. آنان که پیرایه بر پیرایه می بندند و ظاهر زندگی را می آرایند و آنان که از پیرایه ها کناره می گیرند و به درون و معنای زندگی راه می برند. راستی کدام یک از این دو گروه برترند؟