هشتی خودش کم بود، یک هشتپای دیگر هم با خودش آورده، با هشت تا هشتپای قدونیمقد. بله، هشتی و شوهر و بچههایش به خانهی زنگولهای آمدهاند. آیدا و آترین اول مات و مبهوت میمانند که با این همه هشتپا چه کار کنند، ولی کمکم متوجه میشوند که بچه هشتپاها استعداد موسیقی خوبی دارند، شاید بشود یک کنسرت مشترک با حضور بچه هشتپاها برگزار کرد!