ایران معاصر در گیرودار تجدد زیسته و اکنون در چهارچوب نظمی نوین ادامه حیات میدهد. رصد و ارزیابی این روند میتواند گزاره های مهمی برای جامعه امروز به دست دهد و خط مشی گذاری های فرهنگی را از خود متأثر سازد، چراکه سیاست گذاری امری انتزاعی نیست و در پهنه عمل شناخته میشود و می بایست مبتنی بر یک جهان معنایی واضح استوار شده و اجرا شود و نحوه مواجهه جریانهای مختلف فرهنگی با تجدد بهترین دست مایه برای شکل دهی به این جهان معنایی باشد.
بررسی مسئله فرهنگی از نگاه جریان مجدد لاجرم در برگیرنده شناسایی این جریان نیز هست که نمایشگر پیچیدگیهای نحوه تصمیم سازی در فرهنگ و روابط عالی حاکم بر آن است و این که سیاست گذاران چگونه در ساختی ارزشی - باوری اقدامات شان را انجام می دهند.