وقت الهه ى بدجنس ونوس از یونیکو می رنجد او را تبعید و همه ی خاطراتش را پاک می کند باد غربی مهربان او را نجات می دهد و یونیکو در جهانی ناآشنا بیدار و با گریه ی نگهبان کلویی دوست می شود کلویی که تنها رها شده است از یونیکو می خواهد که او را به انسان تبدیل کند تا بتواند از خودش دفاع کند ولی این لطف پیامدهای غافلگیر کننده ای دارد ونوس و خدمتکار بی رحمش قصد نابودی هر دوی آنها را دارند. یونیکو فرصت زیادی برای بازیابی خاطره ها و قدرت های پنهانش ندارد و اگر موفق شود به یکی از قدرتمندترین موجودات جهان بدل خواهد شد.