گر کسی بتواند نظریه‌ای بپروراند که قادر باشد از پس توضیح پدیده‌هایی چون آشویتس و گولاک برآید در آن صورت نسبی‌انگاری را می‌توان، حتی مطلقاً، موجه دانست

کتاب سنت روشنفکری در غرب را دو تن نوشته‌اند که یکی از آنان تاریخ‌نویسی روشنفکر است با احاطه‌ی کامل بر ادبیات و فلسفه (برونوفسکی) و دیگری ریاضی‌دانی علاقه‌مند به فلسفه‌ی علم و ادبیات (مازلیش).

این اثر کتابی است که دقت فلسفی در مقام شرح و وصف، پرسشگری متأملانه، و درنگ نقادانه را در خود گرد آورده است.

جستارهای تاریخی در فلسفه

خلاف زمان تاملی فلسفی درباره زمان، خاطره و فراموشی است و مفهوم مدرن نوستالژی را با نگاهی به فلسفه کلاسیک می‌کاود

یکی از ویژگی‌های اندیشه‌ی مدرن طرح این مسئله بود که هرگونه نظریه‌ی مربوط به هستی‌شناسی خواه‌ ناخواه مسبوق و متکی به نوعی نظریه‌ی معرفت‌شناختی است، چرا که انسان دنیا را با «عینک» ذهن انسانی خود می‌بیند.