کتاب «فلسفه فلسفیدن است» اثر غلامحسین ابراهیمی دینانی، یکی از آثار قابل توجه در ادبیات فلسفی معاصر است که به طرزی نوین، ماهیت واقعی فلسفه را بازنگری میکند. این کتاب، تلاشی است برای بازتعریف فلسفه؛ به گونهای که فلسفه را تنها به عنوان مجموع نظریهها و مفاهیم ثابت معرفی نکرده و بلکه آن را فرآیندی پویا، همیشگی و زندگیبخش در اندیشه بشر مینگرد. به عبارت دیگر، دینانی در این اثر، به شکلی عمیق به پرسش «فلسفه چیست؟» میپردازد و استدلال میکند که فلسفه در اصل همان «فلسفیدن» است؛ یعنی همان فعالیت مستمر اندیشیدن، پرسیدن و بررسی مداوم مفاهیم بنیادین هستی، معرفت، ارزشها و معانی زندگی. او معتقد است که تنها انسان قادر به طرح پرسشهای عمیق و بنیادین در باب چیستی وجود است و این توانمندی، نشانگر برجستگی او در مقایسه با سایر موجودات میباشد. از این منظر، فلسفه نه یک مجموعه نظریههای ایستا، بلکه یک فرآیند زنده و پویا از اندیشیدن و گفتگو در مورد مسائل اصلی انسان است. در این کتاب، دینانی با بهرهگیری از زبانی روان و در عین حال دقیق و علمی، مفاهیم پیچیده فلسفی را به نحوی قابل فهم برای مخاطبان عام و علاقهمندان به فلسفه عرضه میکند. او با طرح مثالهای عینی و ارجاع به اندیشههای بزرگانی همچون شیخ شهابالدین سهروردی، ابن رشد و دیگر اندیشمندان برجسته اسلامی، نشان میدهد که چگونه فلسفه میتواند پلی باشد میان تفکر قدیمی و مسائل معاصر. این رویکرد نه تنها فهم تاریخ فلسفه را تسهیل میکند، بلکه راهگشای ایجاد گفتگویی نو و بیوقفه میان ذهنهای اندیشمند امروزی با اندیشههای گذشته است. از ویژگیهای بارز این اثر میتوان به تأکید نویسنده بر رابطه عمیق میان فلسفه و زندگی عملی اشاره کرد. وی فلسفه را نه به مثابه یک حوزه نظری و انتزاعی، بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق بهتر زندگی فردی و اجتماعی مینگرد. او بر این باور است که پاسخ به پرسش «فلسفه چیست؟» میتواند چراغ راهی برای تحول در اندیشه و رفتار انسان باشد؛ بهطوری که اندیشیدن و بازنگری مداوم در مفاهیم اساسی، سبب ایجاد بینشی نو و تازه در خصوص ارزشها و معانی زندگی گردد.