یا خداوندگار پنیرها! عجیبا غریبا! همه موش های دوست و آشنا می گفتند من را اینجا و آنجا دیده اند که فلان کار را می کنم.

واپنیرا! خیلی هیجان انگیز بود!

بعضی وقت‌ها موش پُرکاری مثل من به تعطیلات نیاز دارد

مـن جرونیمو استیلتُن هسـتـم. سـردبیـر پُرفـروش‌ترین روزنـامه‌ جزیره ماکاموشی

(داستانهای کودکان انگلیسی،قرن 20م،مناسب 9تا15سال،گروه سنی:ج،د)

از حل کردن معما خوشتان می آید؟

بچه ها سرزنشم می کنند، می گویند زیادی ریزبینم...

اتفاقات عجیبی در لندن می‌افتد. بارانی قرمز‌رنگ می‌بارد و خیابان‌ها سرخ‌پوش شده‌اند. آدم‌ها ناپدید می‌شوند و یک نفر مقبره‌های گورستان هایگیت را گشوده است ...

ابِنیزِر اسکُروج پیرموش بداخلاقی ‌است که فقط به‌ فکر کسب‌وکار و پول‌درآوردن خودش است