«غرش طوفان» روایتی جذاب از وقایع انقلاب فرانسه، دلایل و چگونگی بروز آن است. کتابی که در واقع گزیدهای از چهار کتاب «گردنبند ملکه»، «آنژ پیتو»، «کنتس دوشارنی» و «شوالیه دومزونروژ» نوشتۀ آلکساندر دوما است.
بخشی از کتاب
"در آغاز ماه آوریل سال ۱۷۸۴ میلادی سه ساعت و ربع بعد از ظهر، مارشال دو ریشلیو آشنای قدیمی ما که در کتاب ژوزف بالسامو به خوانندگان معرفی شد بعدازاینکه رنگ ابروی خود را شست و به صورت خویش در آیینه که پیشخدمت وی نگاه داشته بود نگریست، با اشارهای پیشخدمت را مرخص کرد و از جا برخاست و قبل از اینکه پیشخدمت از اتاق خارج شود گفت: بگویید خوانسالار بیاید.
طولی نکشید که خوانسالار که لباس رسمی شغل خود را پوشیده بود وارد شد و سر فرود آورد و ریشلیو گفت: امیدوارم همانطوری که دستور دادم برای من شام خوبی تهیه کرده باشید.
خوانسالار گفت: بلی آقا! ریشلیو گفت: آیا از صورت میهمانان مطلع شدید؟ خوانسالار گفت: بلی آقا، من شمارۀ آنها را به خاطر سپردم و میدانم که ۹ نفر هستند و ۹ سرویس باید برای آنها مهیا باشد"