برک با وضوح بسیار بیشتری از عقلگرایان زمان خود دریافته بود که عقل سیاسی در درون سنتی عمل میکند که میتواند آن را نقد و تصحیح کند، اما نمیتواند خود را از آن بگسلد. از نظر برک کار ویژۀ عقل پالایش، تطبیق و توسعۀ سنت است، نه برانداختن آن. ذهن منورالفکر قرن هجدهم، بهزعم خود، گذشته را سیاههای از جهل، خرافات، و بربریت، و زمان حال را عصری میپنداشت که در آن افراد انگشتشماری دانش و فرزانگی کافی برای نجات تودههای مردم از تاریکی و ادبار زمانه را به دست میآوردند؛ بنابراین دستکم میتوان گفت برک فلسفۀ سیاسی انقلابی را درک میکرد.