دیوید لینچ، فیلمساز مشهور جهانی، با کتاب
صید ماهی بزرگ روزنی کمیاب به روی اسلوبهای هنریاش، سبککار شخصیاش، و بهرههای خلاقانۀ فراوانش از تجربۀ مراقبه میگشاید. لینچ شرح میدهد که چگونه به درون «شیرجه» میزند، ایدهها را مانند ماهی «صید» میکند و آنها را مهیای صفحۀ تلویزیون، پردۀ سینما یا دیگر رسانههای مورداستفادهاش نظیر نقاشی، موسیقی و طراحی میسازد. لینچ برای اولین بار در مورد تعهّد سی و اندی سالهاش به مراقبۀ تعالیبخش و تأثیری که بر فرایند خلاقیت او نهاده مینویسد.
لینچ در فصلهایی کوتاه، از شکلگیری ایدههایش حرف میزند – اینکه از کجا میآیند، چطور آنها را به چنگ میآورد و کدامیک بیشتر او را جذب خود میکند. او توضیح میدهد که چگونه افکارش را به عمل درمیآورد و به چه صورت با اطرافیانش تعامل میکند. سرانجام به تعمق در مورد «خود» و دنیای پیرامون میپردازد – و اینکه چگونه فرایند «شیرجه زدن به درون» که بر کار او تأثیری ژرف نهاده، مستقیماً میتواند به دیگران سود برساند. صید ماهی بزرگ برای انبوه طرفداران لینچ همچون مکاشفهای است که موجب درک بهتر دیدگاه شخصی وی میشود. در ضمن برای کسانی که نمیدانند خلاقیت خود را چگونه رشد دهند، کتابی جالبتوجه است.
دیوید لینچ، کارگردانی که سه بار نامزد جایزۀ اسکار شده است، یکی از فیلمسازان پیشتاز دوران ماست. از اوایل دهۀ هفتاد میلادی تا به امروز پروژههای عامه و منتقد پسند لینچ، از جمله کله پاککن، مرد فیل نما، قلباً وحشی، توئین پیکس، مخمل آبی، مالهالند درایو و اینلند امپایر در جهان به آثاری تعبیر میشوند که دیوار بین سینمای هنری و فیلمسازی هالیوودی را فروریختهاند.
دیوید کیث لینچ (به انگلیسی: David Keith Lynch؛ ۲۰ ژانویهٔ ۱۹۴۶ – ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵) فیلمساز، هنرمند تجسمی، موسیقیدان و بازیگر آمریکایی بود. او در طول پنجاه سال فعالیت حرفهای، جوایز متعددی از جمله شیر طلایی یک عمر دستاورد در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۰۶ و جایزه اسکار افتخاری ۲۰۱۹ را به دست آورد. لینچ که از او با عنوان «رویاپرداز» یاد میشود، یکی از مهمترین فیلمسازان عصر خود به حساب میآمد.
اگرچه فیلمهای لینچ موفقیت بزرگی در گیشه کسب نکردند ولی همیشه محبوب منتقدان و فیلمدوستان بودهاند. در سال ۲۰۰۳ در یک نظرسنجی که از منتقدان فیلم در سراسر دنیا توسط روزنامه گاردین انجام گرفت، دیوید لینچ بهعنوان بزرگترین فیلمساز زندهٔ جهان برگزیده شد. فیلمهای وی پر است از نمادهای سورئالیستی، سکانسهای رؤیاگونه و نظایر آن. وی در نقاشی و مجسمهسازی و موسیقی نیز آثاری دارد.
لینچ پیش از ساخت فیلمهای کوتاه در اواخر دهه ۱۹۶۰، نقاشی را آموخته بود. نخستین فیلم بلند او، فیلم مستقل سوررئالیستی کلهپاککن (۱۹۷۷) بود که به عنوان یک فیلم نیمهشب به موفقیت رسید. او برای درام بیوگرافی مرد فیلنما (۱۹۸۰)، فیلم مهیج مخمل آبی (۱۹۸۶) و فیلم معمایی سورئالیستی جاده مالهالند (۲۰۰۱) نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی شد. درام جنایی عاشقانه از ته دل وحشی (۱۹۹۰) ساختهٔ او برنده نخل طلای جشنواره کن شد. او همچنین اقتباس سینمایی تلماسه (۱۹۸۴)، فیلم نئو-نوآر سورئالیستی بزرگراه گمشده (۱۹۹۷)، درام زندگینامهای داستان استریت (۱۹۹۹) و فیلم تجربی امپراتوری درون (۲۰۰۶) را کارگردانی کرد.
لینچ و مارک فراست سریال توئین پیکس (۱۹۹۰–۱۹۹۱) را ساختند که برای آن نامزد پنج جایزه امی ساعات پربیننده شامل رشتههای کارگردانی ممتاز برای سریال درام و نویسندگی ممتاز برای سریال درام شدند. لینچ در نویسندگی و کارگردانی پیشدرآمد سینمایی آن، توئین پیکس: با من بر آتش برو (۱۹۹۲)، و فصل سوم آن در سال ۲۰۱۷ همکاری کرد. او همچنین نقش گوردون کول، مأمور افبیآی را در توئین پیکس و نقش جان فورد را در فیلم خانواده فیبلمن (۲۰۲۲) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ بازی کرد و در مجموعههایی مانند کلیولند شو (۲۰۱۳–۲۰۱۰) و لوئی (۲۰۱۲) بهعنوان بازیگر مهمان حضور یافت.
وی فیلمهای هشت و نیم (فدریکو فلینی)، سانست بلوار (بیلی وایلدر)، تعطیلات موسیو اولیو (ژاک تاتی)، پنجره عقبی (آلفرد هیچکاک)، این یک هدیه است (نورمن زد مکلاود)، آپارتمان (بیلی وایلدر)، جاده (فدریکو فلینی)، لولیتا (استنلی کوبریک)، جادوگر شهر از (ویکتور فلمینگ)، اشتروشک (ورنر هرستوگ) و سرگیجه (آلفرد هیچکاک) را محبوبترین فیلمهای زندگی خود نام برد.