این کتاب روایتی است از لاهور تا کالیفرنیا، در نوسان از زمان گذشته و حال که شخصیتهای اصلی داستان با زبان خود از روابط و حسرتها و آرزوهایشان میگویند و حقایقی از زندگیشان را برملا میکنند.
الیاس و لایا در تلاش هستند تا از سرا فرار کنند و به زندان کاف برسندجایی که برادر لایا به خاطر داشتن دانش محرمانه درباره سلاح های مارشال ها زندانی شده است
در امپراتوری مارشالها مجازات نافرمانی مرگ است. کسانی که جسم و خونشان را به امپراتور پیوند نمیزنند با خطر اعدام عزیزانشان و نابودی هر چه که برایشان ارزشمند است، رو به رو میشوند.