میدونی چقدر ناامید شدم وقتی فهمیدم تمام این چند ماه تو متوجه فرقی که با بقیه برام داری نشده بودی؟! بی حرف نگاهش کردم بر خلاف ظاهر بی عکس العملم، از درون بندبند وجودم لرزید به سکوت پر شرمم لبخند آرامی زد خیلی خوب بلد بود با ساده ترین جملات بدون این که ابراز علاقه ی مستقیمی بکند حسش را انتقال دهد و برای منی که تجربه چندانی نداشتم حال جدید و ناشناخته ای بود.مجدد به عقب تکیه داد و این بار با لحن معمول همیشگی اش گفتدمنوشت سرد شد میخوای بگم برات عوضش کنن؟