دندانهای شیری جعبهی کوچک درآمده
کمی قد کشیده، کمی پهن شده، کمی جادار
همه چیزش پدیدار گشته
جعبهی کوچک بزرگ میشود
و گنجهای که اکنون در دلش گنجانده
همان است که خودش درونش بود.
بزرگ میشود، بزرگ و بزرگتر
و اکنون در دلش اتاق را گنجانده
خانه و شهر و دیار را
و دنیایی که خودش پیشتر درونش بود