ظاهراً همهچیز در زندگی بهار عادیست؛ اما او خوب میداند زندگیشان پر از نگفتههاییست که بعد از گفته شدنشان هیچچیز مثل سابق نخواهد شد. خیلی نمیگذرد که زندگی او در مسیر سیلابی قرار میگیرد که او سالها از آن فراری بوده است. حضور ریحان در زندگی بهار و پا گذاشتن او به محلههای پایین شهر، پرده از رازهای مگویی برمیدارد که برملا شدنشان به نفع هیچکس نیست!