گفت « چطور فهمیدی که دوستش داری؟ یعنی چه حسی به او داری که فکر میکنی دوست داشتن است؟»
حس نمیکنم فقط دلم میخواهد من و او آخرین آدمهای زندهی دنیا باشیم ابروهایش را بالا داد و ادامه داد: پس به این شکل میخواهی او را داشته باشی؟ چشمهایم را بستم و گفتم: «نه احتمالاً آن موقع هم نمیخواهم ببینمش»