در داستان سگ ولگرد، با سگی اسکاتلندی به نام پات آشنا می شویم که می توان در پس چشمانش، شعور و درکی انسانی را مشاهده و حس کرد. پات، دلش خیلی برای گذشته تنگ شده؛ زمانی که می توانست بی هیچ سختی و دغدغه ای، شیر گرم و زندگی بخش مادرش را بخورد، و با برادرش و پسر صاحب خود بازی کند. روزی، صاحب پات به همراه دو نفر دیگر سوار ماشین می شوند و پات را نیز کنار خود در ماشین می گذارند. آن ها چند ساعت بعد، به میدان ورامین می رسند و از ماشین خارج می شوند. پات ناگهان متوجه بویی می شود؛ بوی سگی ماده که او را تا آستانه ی جنون پیش می برد. و...