تئودور آدورنو در این کتاب، برحسب قرائت خاص خودش از ایدئالیسم آلمانی به طور کلی و فلسفه هگل به طور خاص، آن هم قرائتی که به اقتضای فشردگیِ فضای نوشتار هیچگاه آنقدرها بسط نمییابد و صرفاً به اشاره برگزار میشود، پارهای از تعیینکنندهترین پروبلماتیکهای فلسفه هگل ــ و نیز دیگر فلسفههای ایدئالیسم آلمانی: کانت، فیشته و شلینگ ــ را برجسته میکند، و البته بهسرعت از روی آنها میپرد، تا در نهایت گرهگاههای این فلسفه را به یکدیگر وصل کند و انسجام منطقی آن و در عین حال تنش درونیاش را نشان دهد.