کتاب سونیا و هدیه های جادویی

او باید نقشه سرزمین والینیا را پیدا می‌کرد. ماجراجویی جدیدی شروع شده بود و حال او می‌توانست سفری هیجان‌انگیز داشته باشد. از اسم این سرزمین معلوم بود آنجا پر از اتفاقات جالب و هیجان‌انگیز است. دلش برای آلیسا تنگ می‌شد ولی چاره‌ای نبود نباید به او می‌گفت. سونیا همه جا را دنبال نشانه‌ای از نقشه گشت. تمام کتابخانه و تمام قصر را زیر و رو کرد ولی آن را نیافت.
ناگهان فکری به سرش زد آینه. فقط آینه می‌توانست به او کمک کند. چگونه بدون اینکه کسی متوجه شود به زیرزمین برود؟