یک گروه مخوف خلاف‌کار، در سراسر دنیا مشغول خراب‌کاری هستند.

پیرمردی مرموز با ریش‌های خرگوشی همراه پسری نوجوان به شهر آمده‌اند و مستقیم رفته‌ اند سراغ خانه‌ پدربزرگ شایان

(سرگذشتنامه زنان پزشک و دانشمند ایران،آذر اندامی،1305-1363،تصویرگر:فریده شهبازی)

مدتی پیش حرفش بود که نرم افزاری شاخته شده که می شود سوژه و ژانر و ساختار را به آن داد و داستان حاضر و آماده تحویل گرفت. شاید بشود، نمی دانم، اما اطمینان می دهم هیچ ماشینی در داستان هایش امتداد نمی یابد، زندگی نمی کند، نفس نمی کشد.

کاوه و شایان یک دفترِ کارآگاهی باز کرده‌اند. فکر می‌کنی کجا؟ توی یک شرکت بزرگ؟ نه!