حدود سی متر، با ترس و دلهره جلو رفتیم. یک دفعه متوجه رحیمی و شریف شدم که سریع روی زمین نشستند. بلافاصله از پشت یکی از درختهای بلوط، گفت: «قِف ترس، تمام وجودم را فرا گرفت. وسط میدان مین دشمن، نه راه پس داشتیم نه راه پیش...
«مرضیه حدیدچی» معروف به «طاهره دباغ» پس از مقاومت و تحمل وحشیانهترین شکنجههای ساواک شاه، گوشهی زندان افتاده بود. ناگهان صدای جیغ وحشتناکی شنید که برایش آشنا آمد. خوب که دقت کرد، متوجه شد صدای «رضوانه» دخترش است که تازه وارد 13 سالگی شده بود.