آریانپور در همه باورهای خویش از مفاهیم پارادایم تضادگرایی همچون ابزاری برای فهم بهره میبرد و در روایتهایی علمی به آنها مراجعه میکرد تا ایدههای خود را در همان چهارچوب پارادایمیاش گسترش دهد....
تئاتر تنها تصویر زندگی نیست، بلکه میتواند زندگی را زندگیتر کند، فشرده و گویاتر به نمایش بگذارد. به تدریج دریافتم؛ میتوانی آنچه از آرزوها که در واقعیت انجام نیافته را در خیال خلق کنی، از صافی وجود خود عبور دهی، به باور بنشانی ، و بر صحنه به نمایش بگذاری. آنگاه که دانستم بر روی چهار تکه الوار با ساده ترین ابزار و انسانی ایستاده در لکةی نور میتوانی دنیائی بسازی لبریز از مفاهیم پر رمز و راز ، آنگاه که دانستم تئاتر به معنای درست کلمه میتواند قدرتی باشد به حیرت انگیزی کائنات و بیپایان مثل کائنات ... پس واقعاً تئاتری شدم، و این صحنه خانهی من شد.
پیتر هاندکه در «اندوهی ناگفتنی» با بیرحمیِ یک جراح، زندگی مادرش را کالبدشکافی میکند. زنی که در ۵۱ سالگی با خوردن قرصهای خوابآور خودکشی کرد. این اثر نه سوگنامهای احساسی، بلکه پژوهشی ادبی - جامعهشناختی است دربارهی مکانیسمهای خردکنندهای که یک زن عادی را از کودکی در چنبرهی فقر، ازدواج تحمیلی، و جنگ جهانی دوم تا ورطهی ناامیدی مطلق میکشاند.
کتاب "نانگا پاربات (نبرد با قله شکست ناپذیر)"، شرح مفصلی از تلاشهای کوهنوردان برای فتح قلهی نانگاپاربات از سال ۱۸۹۵ تا ۱۹۷۰ است. این قله که در منطقهی هیمالیای غربی در پاکستان قرار دارد، بهدلیل دشواریهای زیاد صعود و تعداد بالای تلفات، به «کوه قاتل» شهرت یافته است.