نثر کتاب روان و گیرا است و برای خوانندگانی که حتی طرفدار فوتبال نیستند نیز جذاب است. گیدو با لحنی احترامآمیز اما نه اغراقآمیز، روایتی نوستالژیک از دوران طلایی فوتبال ایتالیا ارائه میدهد....
خواندن این کتاب میتواند به غایت دشوار باشد. ممکن است نتوانید روایتی هولناک را تمام کنید یا مجبور شوید یکی یکی دستمالهای جعبه کنار دستتان را با اشک و فین خیس کنید یا پوست لبهایتان را بجوید. ولی باور کنید به همان اندازه که دشوار است مبارک است؛ حتی ضروری است....
افسر درجهداری که روی صندلی نشسته بود، به اولین اسیر آسایشگاه اشاره کرد که برود جلو و نان بردارد. بچهها به نوبت رفتند و از روی زمین یک نان برداشتند. یک نفر انگار دو قرص برداشت....
تک تیر زدن تو شب عملیات با اون حجم آتش که تیربار داشت رو سر بچهها کار میکرد خیلی سخت بود. آقای زرین مینشست با دقت سر اسلحه رو بالا میآورد. اینکه سرش رو هم بالا میآورد تا بتونه تیرباری رو که داره شلیک میکنه ببینه کار خطرناکی بود....