کتاب زنان از دید مردان

ناهنجار، نفرت‌انگیز، پوچ، زشت مضحک و به ویژه دور از حقیقت!
به راستی که صفت‌های فوق برازنده‌ی نکته‌های گردآوری شده در این کتاب است. نکته‌هایی که در عین حال داوری و نفرین حکم و فرمان لعنت و پرخاش‌هایی هستند که آموزگاران فکری رهبران معنوی حکومت‌ها پزشکان قانون‌گذاران و نمایندگان آنان در خانه‌ها یعنی پدران برادران شوهران و پسران ما از دیر باز بر زبان رانده‌اند.
با دیدن نکته‌های گردآوری شده در این کتاب که همگی از آثار معروف نویسندگان برجسته‌ی امروز یا زمان‌های پیشین نقل شده‌اند، این‌ اندیشه به ذهن راه می‌یابد که با اثری متعلق به دارو دسته‌ای از متلک‌گویان و متعصبان خطرناک یا مردان اسیر وسوسه‌های جنسی سروکار داریم.
در واقع به دشواری می‌توان تصور کرد که انبوه مردان یا به طور کلی نیمه‌ی مذکر نوع بشر نسل اندر نسل از دانشمند تا فیلسوف از مورخ تا نویسنده با سماجت تمام کوشیده‌اند تا ثابت کنند که نیمه‌ی دیگر نوع بشر هیچ ارزشی ندارد و شایسته‌ی آن نیست که به مقام و حیثیت انسان شهروند و فرد آزاد و حاکم بر سرنوشت خود دست یابد زن بر اثر این فرودستی ارثی فراگیر و جهان گستر از زندگی بهره‌ای جز خدمت به مرد دوست داشتن او تأمین بقای خاندان وی و اختیار کردن سکوت و فرمانبری اما نه بی‌عملی نمی‌برده است.
مردان جنگاور، سیاست مردان، مردان هوشمند یا ابله، از هر نژاد و آیین و با هر سطح فرهنگی دست کم در یک مورد هم نظر بوده‌اند:
ضرورت تحقیر مطلق و بی‌امان جنس مؤنث.