زن بالدار: بچه ها با فریاد چیزی رو به دست میآرن، مردان با فریاد چیزی رو نگه میدارن، وای به حال مردهایی که فریاد میزنن تا به دست بیارن داد زدن نداره اون خواب میبینه خوابی که باید تو واقعیت ببینه اون خواب میبینه که جهان به دو قسمت مساوی تقسیم شده نیمی که توی اون خورشید می تابه و نیمی دیگه که ماه به همراه ستاره میدرخشه تو کجا بودی؟ توی اون خوابی که پسرت دید تو نبودی نه توی نیمهی خورشیدی و نه توی نیمهی ماه و ستاره ش تو میون این دو جهان بودی میون گرگ و میش این دو بودی چشم هات هیچ جایی رو نمیدید تو مونده بودی و ایمانت آره، ایمانت؛ همون که باهاش به جنون رسیدی نه به عشق رسیدی نه اصلا هرچی تو بودی که نه خورشیدی بودی و نه ماه و ستاره اما پسرت اون توی نیمه ی خورشیدی بود. اون مثل خورشید می درخشید توی نیمه ی ماه و ستاره اون مادرش و محبوبش رو میدید. تو.... تو میون خورشید و ماه و ستاره بودی خنجربه دست نمیداشتی پسرت به محبوبش برسه تو خودخواهی، عاشق نیستی، که بدونی عشق چه شعلهای داره با توام مرد!