مواجهۀ من-تو مواجههای بین سوژههاست و تنها در صورتی میتوان آن را فهمید که قبول کنیم منطقِ آگاهی اولشخص در مفاهیمی ساخته شده که بدهبستانهای ما در خلال آنها شکل میگیرد. این مفاهیم بهنوبۀ خود زیستجهان را شکل میدهند که دنیای نمودهایی است که در تجربه نزد ما حاضر شدهاند. زیستجهان، برخلاف نظم طبیعت، واجد بخشهای پنهان یا صرفاً مفروض نیست. فهم این جهان بهواسطۀ مفاهیمی از نوع کارکردی، اخلاقی و زیباییشناختی و بهواسطۀ علایقی میسر میشود که ما را متحد و منقسم میکند و در چهارچوبهایی که در هر نقطه نسبت به ایدههای «من»، «تو» و «چرا» گشودهاند؛ همچنان که در گفتوگوهای طرفینی بهکار گرفته میشوند. این جهان حاوی آهنگها و نیز اصوات، چهرهها و نیز چهرهشناسیها، معناها و نیز علتهاست و همۀ اینها ویژگیهای واقعی و عینیِ آن هستند، حتی اگر در کتاب علم تجربی هرگز از آنها ذکری به میان نیامده باشد.