نیمه دوم دهه دوم هزاره سوم میلادی زمان فرخندهای برای انتشار کتابی پیرامون سیر تاریخی پیشرفت و علل آن نمی نماید. در زمان نگارش این سطور کشورم را کسانی سکانداری میکنند که برهه کنونی را با خیالی تیره می نگرند :
<<مادران و کودکانی که در چنبره فقر گرفتارند ... همینطور نظام آموزشی که دانشجویان نوجوان و رعنای ما را از هرگونه دانشی بیبهره میسازد که زندگی بسیاری را بر باد دادند، ما در میانه آنچه جنگ تمام عیار خوانده شده است قرار داریم جنگی که در حال گسترش یافتن و سرایت کردن است مسبب بروز این کابوس را میتوان متوجه ساختار قدرت جهانی دانست که بنیانهای معنوی و زیرین اخلاقی مسیحیت را تحلیل برده است در صفحات پیش رو نشان خواهم داد که این ارزیابی ناامیدانه و تار از وضعیت جهان بر خطا است.ضمناً خطا نه در اندازه ناچیز بلکه کاملاً خطاست، خطای فاحش، همسنگ پندار مسطح بودن کره زمین و نهایت بی راهگی .>>
لیکن این کتاب درباره چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده و مشاورانش نیست. طرح این موضوع سالها پیش از آنکه دونالد ترامپ اعلام نامزدی خود را در انتخابات اعلام کند ریخته شد ضمناً امیدوارم که این ایده سالهای زیادی پس از پایان دولت او نیز پابرجا بماند.ایدههایی که زمینه انتخاب او را فراهم آوردند، واقعیت این است که در میان روشنفکران و توده مردم هم در طیف چپ و هم در طیف راست رواج و اشتراک گستردهای دارند از آن جمله نگاهی تیره و یاس آلود به فرجام جهان شکاکیت ریشه دار نسبت به بنیانهای جهان مدرن ضمناً عجز از درک غایتی والاتر مگر در چهارچوب دین.
من قرائتی نوین از جهان ارائه خواهم داد قرائتی که مبتنی بر واقعیت بوده و ملهم از ایدههای عصر روشنگریست ایدههایی همچون خرد علم انسان مداری و پیشرفت ایدههای عصر روشنگری آنگونه که امید دارند تبیین نمایم فرازمانیاند لیکن هیچگاه تا بدین پایه واجد اهمیت و موضوعیت نبودند که امروز هستند.
بخشی از پیشگفتار نویسنده