دوباره تفنگش را برداشت و جستوجو برای پیداکردن روباه را از سر گرفت، چون جانور به صورتش زل زده بود و نگاه هوشیارش از ذهن مارچ پاک نمیشد. بیشتر از آنکه به فکر روباه باشد، مسحورش شده بود...
داستان کتاب "وانیل و شکلات"، در مورد یک زن و شوهر است که يك روز جادوی عشق آنها باطل مىشود و زن نااميد و سرخورده از فرارهاى گاه و بىگاه شوهر، تصميم به ترك وى مىگيرد و او را با هزاران مشكل روزمره تنها مىگذارد تا به تنهايى با آنها مواجه شود و آنها را حل مىكند.
کتاب "ردپای شیطان"، داستانی شیطانی و مرموز با حوادث غیر منتظرهی پیشبینیناپذیر است که به طور هم زمان، زن و مردی را در عرصهی زندگی خصوصی و حرفهای، در تقابل با یکدیگر قرار میدهد.