پرونک به خواسته قلبی اش اعتراف کرده بود که دلش می خواهد معلم موسیقی شود، ایده ای الکی که فقط برای این پیش کشیده بودش که پدر و مادرش را از نگرانی نجات بدهد و
کتاب "شبهای روشن" مثل خیلی از داستانهای داستایوفسکی، یک راوی اول شخص بینام و نشان دارد که در شهر زندگی میکند و از تنهایی و این که توانایی متوقف کردن افکار خود را ندارد رنج میبرد.