این رمان قصه‌ی شهری ساحلی را توصیف می‌کند که میزبان فقر و یک سیستم نابرابر اقتصادی است.

مرثیه‌ای برای لیندا ب کشف راز خودکشی لیندا

چراغ ها به سویی منحرف شدند و دختر هم با آن ها حرکت کرد.

روی میز سرش پر از صدای این و آن صدای آتو از نوشتن تندتر، نوشتن به صدها نمی رسید انگار بخواهی گل های سرخ قالی را بگیری توی دست نگاه داری

تصمیم گرفته‌ ام همه چیز را بازگو کنم

یک بار در شش یا هفت سالگی گم شدم