"آخرین موومان" اثری تأملبرانگیز و عمیقا تأثیرگذار از نویسندهی اتریشی رابرت زتالر است که به دلیل نثر مینیمالیستی و در عین حال شاعرانهاش شناخته میشود. در این رمان، زتالر به آخرین سفر خیالی گوستاو مالر، آهنگساز و رهبر ارکستر نامدار، میپردازد و روایت را به مراقبهای درونی دربارهی حافظه، فقدان و ناپایداری زندگی بدل میکند. با همان آرامش عمیقی که امضای آثار اوست، زتالر تصویری صمیمی از ذهن مردی ترسیم میکند که در آستانهی مرگ، به گذشتهاش بازمیگردد و پیروزیها و حسرتهایش را مرور میکند.
دیگر گذشت مهران، دیگر گذشت. چه خاصیت دارد که من تو را به یاد دیگران بیندازم؟ یک سال، یک سال تمام، من در دستهای تو بودم و در تمام این سال تو هیچ چیز برای هیچکس مگر خودت نخواستی....
پس، من، بورخس، و برای نخستین بار همسر رسمی پدربزرگ ما، نخستین و آخرین اعلامیهی جهانی خود را در اعتراض به تکثیر خوفانگیز پدربزرگ - به پنجاه زبان اصلی - منتشر کردیم و تمام دلایل عقلی و نقلی خود را در این باب که تکثیر پدربزرگ یک جنایت هولناک نابخشودنیست ارائه دادیم؛ اما....