این رمان یک راوی اولشخص دارد. داستان در محیط یک مدرسه میگذرد. راوی، دانشآموزی است که برای انجام کاری برنامهریزی میکند، اما سرانجام راز او فاش میشود.
نگاه امیرسام به جد پرتعشق بود. پشت دست دخترک را با تاملی محترمانه بوسید و دل صحرا لرزید. نفسی که حبس کرده بود را بیرون داد. تردید جایش را به آرامش داد. یک بوسه چه کرد با دلش؟ یک نگاه چه کرد با آن همه نخوت بیهوده؟...