هیژده چرخ روایت فردی است که در حرم معصومه(س) مشغول خدمت است. او با وجود سختیها سرانجام موفق میشود به جمع خادمان حرم اضافه شود و در روزهای محدودی از هفته، در بخش خدمات سالمندان به زائران با ویلچر خدمت رسانی کند. کتاب از یک طرف شرح حال و هوای درونی خادم است و از طرف دیگر روایت متفاوتی از نگاه آدمهای مختلف، در روزهایی که راوی مشغول خدمت است.
داستان زنی که طبق قرار باید با مردی از سرزمین دیگر همراه شود و دختر زیبا و خوش صدایش را تنها بگذارد. حکمی که از طرف پادشاه آمده است و باید به آن عمل کرد. امیر ارسن در کاخش مهمانی برگزار کرده است و ناگهان ماموران به داخل قصر میریزند و دستور دارند زن را با خود ببرند، داستان کتاب "راز گاروالا عطرساز" با مهمانی و اندوه بردن مادر شروع میشود.
زندانبان داستان فراموش شدگانی است که به مرگ خودشان راضی شدهاند. هر محکوم و زندانبانی که پایش به دوستاق میرسد فراموش میشود و محکوم به فراموش کردن است.