کتاب اسب رقصان، رمانی نوشته جوجو مویز است.
پس از این که پدربزرگ سارا، اسبی زیبا به نام «بو» را به او هدیه می دهد، سارا آرام و بی سر و صدا در پارک ها و کوچه های شهر به تمرین سوارکاری می پردازد. اما چندی نمی گذرد که پدربزرگ مریض می شود و حالا سارا باید وقت خود را بین تمرین سوارکاری، مدرسه و عیادت از پدربزرگش در بیمارستان تقسیم کند. وکیلی جوان به نام ناتاشا، در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات پس از شکست ازدواجش است: نظرات و توانایی های او در کارش زیر سوال رفته، نامزد جدیدش چندان امیدوارکننده به نظر نمی رسد و او مجبور شده تا خانه اش را با همسر سابقش شریک شود.
بخشی از کتاب
"گاهی اوقات فقط چند کلمه لازم بود تا دوباره او را مطمئن کند که آینده ممکن است چیزی شگفت انگیز باشد، نه فقط مجموعه ای بی پایان از موانع و ناامیدی ها"