میایستم پای پنجره. آسمان، آنسوی این اتاق، پشت این دیوارهای قطور گچی، آن سمت کلهی محدود و فکرهای کوتاه من، وسیع و روشن است و رنگی فروتن دارد، بدون لکهای ناجور یا خطی ناهموار، بیوزن، بینیاز، خاموش.
رئالیسم از واژههایی است که در زبان نقد ادبی نیتها و منظورهای گوناگون و گاه ناهمسازی را رسانده است. در این کتاب، برای ارزیابی و تحلیل سرشت آن، ابتدا بحث در بستر فلسفی خود مطرح و سپس دو گونهی رئالیسم از یکدیگر تفکیک میشود