درست است که هرروزه از طریق تلویزیونها و رادیوها و شبکههای اجتماعی مزخرفات زیادی به خورد مردم داده میشود و درصد زیادی از افراد جامعه هم آنها را قبول میکنند، اما ادعای هوگو مرسیه این است که انسانها آنقدرها هم که به نظر میرسد سادهلوح و زودباور نیستند. او بهعنوان روانشناس شناختی و تکاملی در برابر تحقیقات علمی گستردهای میایستد که از یونان باستان تا امریکای قرن بیستویکم، از جوامع عقبمانده تا جوامع پیشرفته، شواهدی فراهم میکنند تا نشان دهند اکثریت مردم زودباور و سادهلوحاند. اما ادعای او برخلاف این است: ما هر چیزی را بهسادگی نمیپذیریم، حتی اگر آن را اکثریت مردم یا شخصیتهای کاریزماتیک پذیرفته باشند. ما میتوانیم تشخیص دهیم به چه کسی اعتماد کنیم و چهچیز را باور کنیم، ما بهسادگی تحت تأثیر دیگران قرار نمیگیریم. مرسیه با معرفی سازوکارهای «پذیرندگیِ محتاطانه» و بررسی شواهدی از روانشناسی تجربی نشان میدهد که حتی نوزادان نیز به این سازوکارها مجهزند. این سازوکارها به ما کمک میکنند بیشتر ادعاهای مضر و خطرناک را رد کنیم، و درعینحال دلیل پذیرش برخی ایدههای غلط را نیز توضیح میدهند.
پیام روشن این کتاب آن است که اغلب تلاشهایی که برای متقاعد کردن تودهها انجام میگیرند، از تبلیغات گرفته تا شستوشوی مغزی، بهشکلی مفتضحانه شکست میخورند. خوانندگان درخواهند یافت که چرا برخی ایدههای غلط مقبولیت عام مییابند، درحالیکه برخی اندیشههای درست بهسختی راه خود را میان عامۀ مردم باز میکنند.