اینجا خیلی کوتاه توضیح می دهم. پس از این که پوستم حسابی کنده شد، سرانجام تا گرفتن پروانه و اجازه کار، توسّط آشنایی در یکی از بیمارستان های خصوصی ساری در رشته تخصّصی خود به کار مشغول شدم و مزد مرا ماهی ۴۵ هزار تومان تعیین کردند. دو بار بدون عمل جرّاحی با نتیجه خوب مریض ها را مرخّص کردم. امّا دیگر جرّاح ها بهانه تراشی می کردند. لابد مرا رقیب خود حساب می کردند و شروع به بدرفتاری کردند. بار سوّم که خود را برای عمل جرّاحی آماده می کردم، گفتند که چون مدارک جرّاحی ندارم، اجازه جرّاحی هم ندارم. سرانجام کار به جایی رسید که قرار شد با دریافت صدهزار تومان تصفیه حساب کنم، امّا تنها با پرداخت ۵۵ هزار تومان مرا مرخّص کردند. اتابک جان، سرت را به درد نیاورم. سرانجام ورقه نظام پزشکی من با کمک علمدار و میلانی مورد تأیید قرار گرفت. تنها نوشتن ورقه نظام پزشکی در دو سطر ۲۳ روز طول کشید و از من شش هزار تومان پول گرفتند