ساعت ها و ساعت ها بدون انجام هیچ کاری... آیا ملال برایشان ناشناخته بود؟ در واقع این پرسشی است که یک انسان مطرح می کند؛ یک کپی پرمشغله. حیوانات نه تنها از یکنواختی نمی گریزند، بلکه تمنایش را دارند و آنچه باید از آن مرعوب شوند تماشای پایان یافتن این احساس است، چرا که یکنواختی تنها با جایگزین شدن ترس (علت همه فعالیت ها) پایان می پذیرد. بطالت امری الهی است. با این حال علیه همین بطالت است که آدمی طغیان کرده. در طبیعت فقط انسان توان تحمل یکنواختی را ندارد، فقط انسان می خواهد به هر قیمتی اتفاقی بیفتد؛ چیزی، هر چیزی... در نتیجه او خود را نسبت به نیاکانش ناشایست نشان می دهد. نیاز به تازگی خصلت یک گوریل ازخود بیگانه است