Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو
    مترجم: مونا فلاح

    کتاب دجله بر تو بگرید

    600٬000 ریال
    به زنان فرات، مریم، شادیه، عالیه، به تکتم و فاطیما که هنوز نمی‌دانند آزادی‌شان را پایانی‌ست…
    شابک: 9786222673567
    ناشر: نگاه
    وضعیت موجودی: موجود
    تاریخ تحویل: 3 تا 5 روز

    همچون موجی سهمگین بر سرم خراب شد. موجی خروشان که از اعماقِ وجودم سر برمی‌آوُرْد. ابتدا نفهمیدم چه شد، گیج و مبهوت بودم. غوغایی در دلم بر پا بود، انگار تلاطم امواجی خروشان بی‌درنگ بر در می‌کوفت. نمی‌خواستم بدانم چه بر سرم آمده. بالای سرم کبوترها بر فراز ابرها پرواز می‌کردند. لحظه‌ای آرام گرفت طوفانِ وجودم. آسمان دور سرم چرخید، و میان چادرهای سیاه بر زمین افتادم. پاره‌نخی صورتم را نوازش می‌کرد. دومین ضربه فرارسید، دومین صاعقۀ اندوه و دل‌شکستگی، باز هم تکرارِ همان بلوا و آشوب. درست لحظه‌ای که در خاک، در میان چادرهای سیاه فرو غلتیده بودم، همه‌چیز را دریافتم و این بار آسمان بود که بر سرم آوار شد. مرگی آمیخته با زندگی در وجودم بود. این شکم برآمده و ضربه‌هایش مرا به دست مرگ می‌سپارند. بویش به مشامم می‌رسید، در راه است، مرگی که به‌موقع سر خواهد رسید، درست به وقت. غروب آفتاب … صدای سنگین قدم‌هایش، قدم‌های غیرعادی‌اش، گام‌های لرزانش را می‌شنوم، آن‌هنگام که دری در انتهای این دالان باز می‌کند و می‌آید تو. زاده شدنمان در خون، آغاز زنانگی‌مان در خون، زایشمان در خون و حالا نیز خون. انگار این سر زمین از خون زنان سیراب نخواهد شد … گویی سرزمین عراق هنوز تشنۀ خون و مرگ است. انگار بابِل به قدر کفایت پیاله به خون نزده است. مدت‌هاست به انتظار نشسته‌ام تا به خون نشستنِ دوبارۀ این رود را ببینم.

    من دجله، به درازای اقبالی بلند و طویل همچون رگی مقدس، هزاران سال است که از بیابان‌ها عبور می‌کنم، از کوه‌ها برمی‌خیزم و همچون نفَسی، به دشت و بیابان سرازیر می‌شوم و به دریا، به آن فرودست‌ها، می‌ریزم.

    من دجله‌‌ام، هم زندگی‌ام و هم مرگ‌، هم آغازم و هم پایان. طغیان و باروری در من است. اشک‌های مادر هستی، «تیامات»، کشته‌شده به دست «مردوخک»، در من جاری است.

    با جنونِ آدمیان خوب آشنایم. بی‌شمار به چشمِ خود دیده‌‌ام که چطور غرورشان آنها را به ورطۀ نابودی می‌کشاند. قیامِ آشور و نینوا را دیده‌‌ام. سقوطِ پادشاهان بزرگ را، و باران گیلگمش را که کران ‌تا به ‌کرانِ مرا پرآب کرد. مردوخک که جهان را از بدنی بی‌‌جان آفرید و همه‌چیز به خاک بازگشت.

    مشخصات محصول
    تعداد صفحه77
    نوبت چاپ1
    قطعرقعی
    نوع جلدشومیز
    سال انتشار1401
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه77
    نوبت چاپ1
    قطعرقعی
    نوع جلدشومیز
    سال انتشار1401
    برچسب های محصول