اوانجلین فاکس از زمانی که به یاد دارد، به عشق واقعی و پایانهای خوش اعتقاد داشتهاست… تا اینکه میفهمد عشق زندگیاش میخواهد با خواهر ناتنیاش ازدواج کند.
عین چی ترسیده بودم. حیف که بهخاطر بلایی که سرم آمده بود نباید اجازه میدادم مدیریت جشن از چنگم در برود، و الا مغز خر که نخورده بودم از زنگتفریحم بزنم و بخزم توی این سوراخ. گفتم: «وقت نداریم، ایدههاتون رو بذارین وسط.»
کتاب «قصههای بهدردبخور» یه مجموعه دوستداشتنی از داستانهای کوتاهه. این داستانها از دل نوشتههایی مثل گلستان و بوستان سعدی، کلیله و دمنه، کشکول شیخ بهایی و الهینامه عطار بیرون اومدن و حالا با زبانی تازه، حرفهایی قدیمی اما همیشه مهم رو بهمون یادآوری میکنن. یه کتاب بهدردبخور، درست همونطور که اسمش میگه!