«پس هیچکاری نمیشه برای تغییر زمان حال انجام داد؟» مونجی کادوکورا با کنجکاوی سرش را کج کرد و یک گلبرگ شکوفهی گیلاس از لابهلای موهای خاکستریاش روی زمین افتاد. زیر نور کم لامپهای حبابدار که تنها نور کافه بود، صورتش را تقریبا به دفترچه یادداشتش چسبانده بود و به آن نگاه میکرد.
توشیکازو کاواگوچی با روایتی گرم و زیبا به این موضوع میپردازد که رها نکردن گذشته چگونه آینده را متأثر میکند و از خواننده میپرسد: اگر هیچ چیز زمان حال را تغییر ندهد، باز هم حاضری به گذشته سفر کنی؟
توشیکازو کاواگوچی با روایتی گرم و زیبا به این موضوع میپردازد که رها نکردن گذشته چگونه آینده را متأثر میکند و از خواننده میپرسد: اگر هیچ چیز زمان حال را تغییر ندهد باز هم حاضری به گذشته سفر کنی؟
در "پیش از آنکه مهربانی از خاطرمان برود"، پنجمین اثر پر احساس و دلنشین نوشیکازو کاواگوچی، مهمانان جدید کافه میخواهند به گذشته باز گردند تا آرامش و تسکین یابند و بتوانند به استقبال آیندهای زیبا بروند.