عزیز عواد، کارمند بایگانی، تلاش میکند خانوادهی کوچکش را از تباهی نجات دهد اما ناخواسته خودش را غرق در کورهی گورها و قصههای کودکان مرده و مطرود میبیند...
داستان کتاب "هیچ کس اینجا گم نمی شود"، در مورد پسری است به نام افراسیاب که سالها پیش از عشق دوران جوانیاش جدا شده و با مهاجرت خط بطلانی بر تمام روابط عاطفی و خانوداگیاش کشیده است.