کتاب ناتوان یک عاشقانهی جذاب و یک فانتزی تاریک و حماسی را در سرزمینی روایت میکند که انسانهای عادی در آن جایی ندارند، و مسابقات ناعادلانهای را بهتصویر میکشد که برای حذف آدمهای ضعیفتر برگزار میشود.
در این قصهی تاریک آمیخته به طنزی ظریف؛ سونیا چطور باید با مربی رانندگی با آن صدای خشن، با تنهایی، با خواهری که حتی جواب تماسهایش را نمیدهد و ماساژوری که دم بهدم به مراقبههای وهمآلود دعوتش میکند به زندگی رونقی بدهد.
او هرگز نمیتواند آن دختر را به دست آورد، اما با وجود این چیزی جلودارش نیست. خویشتندار، بد خلق و از خودراضی؛ رایز لارسن بادیگارد تراز اولی است که برای خودش دو قانون دارد.