کیمیاگر درباره چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک میکند و به شمال آفریقا میرود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند...
رمان "پیرمردی که داستانهای عاشقانه میخواند"، نوشتهای است در ستایش هماهنگی با طبیعت و زندگی در کنار طبیعت نه علیه طبیعت. رمانی است در ستایش عشق میان انسانها و دیگر ساکنان زمین؛ درختان و حیوانات که به اندازهی انسان حق زیستن بر این کره خاکی دارند.